علامه مصباح می گفت بدون حضور مردم حکومت اسلامی به هدف خود نمی رسد
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۶۰۸۸۱
به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ حجت الاسلام والمسلمین قاسم شباننیا ضمن تسلیت به مناسبت رحلت آیتالله مصباحیزدی، اظهار داشت: یکی از عرصههایی که حضرت علامه مصباح یزدی در آن مطالب گرانسنگی دارند در حوزه مباحث سیاسی است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه آثار و کتابهای تألیفی علامه مصباح یزدی دارای یک ویژگی خاصی است، عنوان کرد: یک ویژگی که در آثار حضرت علامه دیده میشود، آن است که ایشان مباحث خود را در منظومهای فکری ارائه میداد که این منظومه از مباحث بنیادین هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی آغاز میگردد و به حوزه اخلاق، حقوق و سیاست کشیده میشود، لذا آثاری که از آن مرحوم در حوزه سیاست و فلسفه سیاست مشاهده میشود به نحوی با مبانیای که در بخشهای دیگر بیان میکند، گره میخورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: حتی زمانی که میخواهد مشروعیت حکومتها را اثبات کند، میبینیم که آن را به بحث توحید گره میزند و آن را در حوزه مباحث خداشناسی مطرح میکند و این یکی از ویژگیهای ممتاز دیدگاه مرحوم علامه در حوزه فلسفه سیاست است.
حجت الاسلام والمسلمین شباننیا به ضرورت اسلامی بودن حکومت اشاره کرد و گفت: در بحث ضرورت حکومت اسلامی نیز با همان رویکردی که بیان شد ضرورت اسلامی بودن حکومت را به اثبات میرساند و وجود قوانین الهی و اجرای آن را از شاخصههای مهم حکومت اسلامی بیان میکند. ایشان هدف از تشکیل حکومت اسلامی را اجرای قوانین الهی میداند و تاکید دارد که صاحب منصبان و کارگزاران حکومت اسلامی باید بر اساس مبانی اسلام روی کار بیایند تا بتوانند قوانین الهی را اجرا کنند.
استاد حوزه و دانشگاه با طرح این پرسش که حکومتها مشروعیت سیاسی خود را چگونه کسب میکنند؟ پاسخ داد: در اینجا دیدگاههای مختلفی بیان میشود که یک دیدگاه مربوط به دموکراسی یا همان نظراتی است که امروزه در قالب نظرات لیبرالیستی مطرح میشود که آیت الله مصباح یزدی بر اساس همان منظومه فکری قبلاً به آن اشاره شد به نقد این نظریه اقدام و در نهایت با بررسیهایی که انجام میدهد دیدگاه اسلام را زمینه مشروعیت قانون و حکومت میداند.
وی با بیان اینکه مرحوم علامه در خصوص مشروعیت حاکمیت انبیا و اولیای الهی نیز مباحث مختلفی را بیان میکند، تصریح کرد: برای مثال ایشان با استناد به آیه شریفه وَما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُول اِلاّ لِیُطاعَ بِاِذْنِ اللّهِ؛ اطاعت از پیامبران را مطلق بیان میکند به گونهای که همه انسانها مکلّف به اطاعت از فرمودههای پیامبران الهی هستند و فرقی نمیکند این فرمانها از سوی خدا و یا نبی صادر شده باشد. در خصوص اهل بیت (ع) نیز همین مصداق جاری است و خداوند در قرآن کریم میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر را و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر و سرانجامش نیکو تر است.
حجت الاسلام والمسلمین شباننیا ادامه داد: علامه مصباح یزدی معتقد بودند که حکومت اسلامی دارای دو رکن است و هرگز نمیشود این دو رکن را از آن جدا کرد؛ نخستین رکن آن است که هرگونه تصرفی که در حکومت اسلامی انجام میشود از قانون الهی نشأت گرفته و صاحب منصبان از سوی خداوند متعال مشروعیت دینی و الهی دارند و رکن دیگر که بسیار مهم است مردم هستند. آیت الله مصباح یزدی در فلسفه سیاسی خویش معتقد بود تا زمانی که مردم در حکومت حضور ندارند حکومت اسلامی به اهداف خود نمیرسد. ایشان برخلاف هجمههایی که نسبت به او وجود داشت و گفته میشد که آیت الله مصباح یزدی جایگاهی برای نقش مردم در حکومت اسلامی قائل نیست؛ باطل بودن این سخن را با طرحی که در کتاب حقوق و سیاست در قرآن کریم ارائه کرد، به اثبات رساند.
وی افزود: آن مرحوم معتقد بود که انتخاب افراد و کارگزاران حکومتی باید بر اساس تخصص افراد باشد و هرکسی با توجه به تخصصی که دارد باید بیاید و نظر دهد، این انتخاب از همان لایههای پایین مانند روستا و بخش آغاز و تا مراکز بالاتر مانند شهرها و استانها ادامه مییابد و درنهایت افراد جامعه به تناسب آن تخصصی که دارند کارگزاران حکومتی را تعیین میکنند؛ این دیدگاه نشان میدهد علامه مشروعیت و مقبولیت را دو رکن اصلی حکومت اسلامی میداند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه حاکمیت جامعه اسلامی در حضور معصوم به غیر معصوم نمیرسد، گفت: علامه مصباح بر این باور بود کسانی که در عصر غیبت در رأس حکومت اسلامی قرار میگیرند باید دارای یک شرایط و شاخصههایی باشند تا بتوانند اهداف حکومت را دنبال کنند. برخی از آن شرایط شامل عدالت، تقوا، تدبر، کفایت، فقاهت و… میشود حتی در آثار خویش تاکید داشت که حاکم اسلامی در عصر غیبت باید بتواند عدالت را اجرا کند، بر اجرای قوانین اسلامی نظارت داشته باشد و با قدرت جامعه اسلامی را اداره کند. همچنین در آثار و تالیفاتی که از ایشان به یادگار باقی مانده با استدلالهای قرآنی ثابت میکند که وجود چنین شرایطی در شخص حاکم در عصر غیبت لازم است، لذا ایشان بحث حاکمیت اسلامی را همانطور که در عصر حضور ائمه اطهار (ع) لازم میداند در عصر غیبت نیز حکومت اسلامی را با رهبری ولایت فقیه ضروری قلمداد میکند.
حجت الاسلام والمسلمین شباننیا در پایان خاطرنشان کرد: این فیلسوف والامقام تحت عنوان ولایت فقیه مباحث فراوانی با دلایل عقلی و روایی در دو کتاب «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه» و «حکیمانهترین حکومت» به صورت مفصل بیان میکند. وقتی انسان این کتابها را مورد مطالعه قرار میدهد به راحتی میتواند با ادله عقلی و نقلی وجوب حضور ولایت فقیه در حکومت اسلامی را در عصر غیبت درک کند.
انتهای پیام/
منبع:مهر
کد خبر: 1086448 برچسبها حجت الاسلام والمسلمین قاسم شباننیا علوم سیاسی آیتالله محمدتقی مصباح یزدیمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: علوم سیاسی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی حجت الاسلام والمسلمین آیت الله مصباح یزدی حکومت اسلامی علامه مصباح عصر غیبت ولایت فقیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۶۰۸۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مناظرهای در مورد حجاب
به گزارش «تابناک»، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: سایت «مدرسه آزاد» گفتوگوی به نسبت مفصلی را میان دکتر محسن برهانی و دبیر سابق «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» انجام داده که با دیدن آن متوجه میشویم، چگونه سرنوشت یک جامعه و مردم به ذهنیتهای سادهانگارانه گره خورده است. ذهنیتهایی که نه آشنایی کافی با فقه و کلام دارد و نه بهرهای از حقوق و جامعهشناسی برده است و نه حتی چارچوب عملی قابل اجرا و موثری دارد.
اینکه در پس ذهن حکومت در موضوع حجاب چه میگذرد، روشن نیست. حداقل برای بنده روشن نیست، چون خیلی کلی و کلان فقط به ضرورت فقهی و قانونی آن اشاره میشود. ولی اگر سخنان رییس ستاد مزبور را موضع رسمی تلقی کنیم در این صورت، آقای دکتر برهانی به دلیل آشنایی و تسلط بر هر دو حوزه فقه و حقوق به خوبی نشان میدهد که ادعاهای طرف مقابل به کلی نادرست است. ضمنا توجه کنیم که طرف مقابل رییس ستاد مهمترین نهاد رسمی برای ترویج حجاب و مقابله با بیحجابی است، بنابراین باید قویترین فرد حکومت در توجیه و دفاع از حجاب باشد ولی تعجب از این رو بود که اصولا ایشان چگونه پذیرفته که در چنین گفتوگویی شرکت کند. کافی است به حدود ۳۰۰۰ نظری که فقط طی دو روز در زیر فیلم این مناظره گذاشته شده است، نگاهی بیندازند تا ببینند آنگونه دفاع کردن از حجاب و خدا و حکومت اسلامی دقیقا تایید تحلیل آقای برهانی است که نه تنها موجب تقویت حجاب نمیشود، سهل است که منجر به بدبینی بیشتر مردم از ارزشهای اسلامی و حکومتی نیز میشود. در واقع باید توصیه کرد که همه دستاندرکاران حکومت این مناظره را ببینند. اگر واقعا کفه گفتوگو را به سود دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر دیدند خب این را رسما اعلام دارند تا همه متوجه شوند مبنا و منطق قانوننویسی و سیاستگذاری در ایران چیست و دیگر بحث را ادامه ندهند. ولی اگر معتقدند که استدلالهای مهمتری برای دفاع از سیاستهای جاری در امر حجاب دارند آنها را در گفتوگویی دیگر اظهار کنند.
خوبی گفتوگو در این است که شنونده یکسویه به قاضی نمیرود. نکته بسیار مهمتر در ذهنیت نادرستی است که این افراد از نقش مردم در جمهوری اسلامی دارند که گفتوگو را بلاموضوع میکنند و این خطرناک است. چنین رویکردی در آغاز انقلاب مطلقا جایگاهی نداشت و اصولا هم نمیتوانست با مفهوم انقلاب سازگاری داشته باشد. ولی چگونه شده که ۴۵ سال بعد از انقلاب عدهای به خود جرات میدهند که خود را متولی حقانیت معرفی کرده و برتر از اراده مردم تعریف کنند؟ جالبتر اینکه طرفداران این رویکرد حتی قادر به ارایه یک اندیشه منسجم از آنچه میخواهند انجام دهند، نیستند. نه درکی از تفاوت حق و تکلیف و نه تحلیلی از فلسفه حقوق و جامعهشناسی کیفری دارند. استدلالهای رایجشان در حد روزنامهنگاری دیواری مدارس است. به علاوه شیوه مواجهه با مردم و اقناع آنان باید بر اساس عقلانیت و ادبیات عمومی و سخنان دقیق و مبتنی بر آمار و منطق علمی باشد. اینکه کسانی خود را دانا به دستورات خدا دانسته و از این منظر بخواهند به مردم امر و نهی کنند، جوابگوی نسل جدید نیست. این استدلالهای درون دینی شاید برای گروههای حوزوی مناسب باشد. برای مقابله با بیحجابی همه اصول و قواعد شرعی، حقوقی، سیاسی و نیز اجرایی و انتظامی را دچار اختلال جدی میکنند تا این پدیده رخ ندهد در حالی که اندکی تامل نشان میدهد که احتمال چندانی برای تحقق این هدف، نه تنها وجود ندارد، بلکه بسیار پرهزینه خواهد بود. عجیبتر اینکه قرار دادن پلیس و دستگاه قضایی جلوی مردم و به میدان آوردن تمام توان حکومت برای مقابله با امری اجتماعی که ماهیت آن مجرمانه نباشد، قابل فهم و دفاع نیست و همه این نیروها را مستهلک و اتفاقا مردم و زنان را بیشتر عصبانی و منزجر میکند. ادامه رسیدگی به طرح حجاب با گفتوگوهای غیرشفاف گویای واقعیت است. چرا شورای نگهبان چنین وضعیتی را میپذیرد و مذاکرات با تعدادی از دستاندرکاران طرح درباره جزییات این قانون را شفاف نمیکند؟ چرا باید موضوعی را جرمانگاری کرد در حالی که مردم نه تنها از آن حمایت نمیکنند، بلکه از زنان و دخترانی که مورد هجوم واقع میشوند، حمایت میکنند؟
مردم باید از اجرای قانون توسط نیروی انتظامی یا هر نهاد دیگر استقبال کنند ولی این چه قانونی است که امام جمعه قم میگوید: از نیروی انتظامی و همه کسانی که زخم زبانها را به جان خریدند، تشکر میکنیم یا فرمانده انتظامی بگوید: «هیچ ارادهای، تهمتی، افترایی، هیچ سرزنشی و شماتتی ما را از این راه پر فیضی که حضرت حق در برابرمان قرار داده به عقب نخواهد راند.» مگر قرار است در مواجهه با جرم کسی را سرزنش کنند؟ پس آنچه که با آن مقابله میشود حداقل از نظر مردم جرم نیست.